بدون عنوان
سلام به پسمل نازم به پسمل شیطون و بلا. عزیز دلم این روزا تقریبا معنی خیلی از حرفای ما رو میفهمی .نازی کردن رو یادت دادم. وقتی میگم مامانی نازی صورت من رو نازی می کنی و وقتی میگم بابایی نازی صورت باباتو نازی میکنی. بهت میگم نیکان بیا کلاغ پر.اونوقت انگشت کوچولو کپلت رو می یاری پایین. بای بای هم یاد گرفتی. این روزها تلاش میکنی راه بری .وقتی روی پاهات می ایستی سعی میکنی قدم برداری چند بار هم این کارو کردی ولی هنوز نمی تونی تعادولتو حفظ کنی.الهی مامانی فدات بشه. ولی در کنار همه شیرینی هات فریادهایی هم میزنی که نگو و نپرس. وقتی از چیزی عصبانی میشی یا زمانی که چیزی رو از دستت میگیریم با تمام وجودت جیغ میزنی.وقتی باهات دعوا میکنم تو هم با...
نویسنده :
پریسا مامان نیکان
9:21