نیکاننیکان، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

نیکان همه زندگی من

بدون عنوان

نیکان و اولین پارک سر پوشیده. پنجشنبه 21 شهریورماه مامانی مرخصی گرفت تا نیکانی رو ببره پارک ایران لند یا به قول نیکان پارک ایرانی. صبح پنجشنبه من نیکان و عمه مهتا سه تایی رفتیم پارک.ولی گل پسر ما از همه اسباب بازیها می ترسید و حاضر نشد حتی یک دونش رو سوار بشه.مامانی خیلی حالش گرفته شد.دوست ندارم پسر عزیزم از چیزی بترسه ولی تو که عاشق موتور و ماشین هستی حتی سوار موتور هم نشدی فقط یه کم سوار یه ماشین شدی و با دنده و فرمونش بازی کردی.خلاصه پارک رفتن ما حتی یه ریال هم خرج نداشت.حالا تصمیم گرفتیم چند بار بریم تا کم کم ترس شما بریزه و بری بازی کنی. این چند تا عکس رو به سختی ازت گرفتم. ...
23 شهريور 1392

بدون عنوان

پسرم مرد شده. پسر گل و نازنازی ما حسابی موهاش بلند شده بود .منم دیگه اجازه نمی دادم باباهادی موهاش رو کوتاه کنه .آخه آخرین بار که میخواستیم بریم تولد خاله پرپر موهای پسرمو خراب کرده بود.واسه همین میخواستم حتما بریم آرایشگاه.پنجشنبه 14 شهریورماه رفتیم که بریم پسرمو خشکل کنیم.همون آرایشگاهی که همیشه مامانی میره.ولی شماحتی واسه یه لحظه حاضر نشدی رو صندلی بشینی هر چی گفتم خانم آرایشگر میخواد خشکلت کنه گفتی نیکان نمیخواد خشکل بشه خلاصه نشد که نشد. دیگه جمعه شب بازم رفتی زیر دست باباهادی.اولش هم کلی گریه کردی می ترسیدی خودم بغلت کردم برات حرف زدم خلاصه با هزار ادا و اطوار گذاشتی موهای خشکل و فرفریت رو کوتاه کنیم.و خدا رو شکر موهات این سری ...
23 شهريور 1392

بدون عنوان

سلام عزیز دلم بهترینم تنها بهانه زندگیم. مدتهاست نرسیدم بیام و وبلاگ پسمل گلم رو آپدیت کنم.ببخشید عزیز دلم ... دیگه تموم مدتی که تو خونه هستیم وقتمون با هم و با اذیت و شیطنت های تو میگذره خیلی خیلی شیطون شدی و آرامش برامون نذاشتی.ایشالا همیشه سالم باشی و اذیت کنی. برامون حسابی بلبل زبونی میکنی قوه تخیلت خیلی بالاست و برامون داستان سرایی میکنی. امروز میخوام عکسای آتلیه تولد گلم رو بزارم.بعدا سر فرصت می یام و در مورد کارا و شیطنت های شما می نویسم... اینم از دومین تولد شاهزاده زندگی ما نیکان گلم همه هستی من همه وجود من بازم تولدت مبارک همیشه شاد  باشی و سلامت . از تو ممنونم به خاطر همه چیزهایی که به من داد...
30 مرداد 1392

بدون عنوان

تولد دایی علی. دومین تولد بعد از تولد گل پسری 11 خرداد ماه تولد دایی علی بود یا به قول تو دوی دوی. تو خیلی زیاد و به طور عجیبی دایی علی رو دوست داری.البته این احساس کاملا دو طرفه هست.دایی علی شما شخصیتی داره که کلا خیلی کسی رو تحویل نمی گیره و  احساساتشو عنوان نمیکنه ولی رفتارش در مورد تو واقعا تعجب برانگیزه.خیلی خیلی تو رو دوست داره و اینقدر با دلت راه می یاد که حد و حساب نداره تا جایی که گاهی منم از دستش عصبانی میشم.اگه یه روز اون رو نبینی سوار ماشینش نشی و قام قام نکنی اون روز شب نمیشه. چند روزیه داریم یه کم تمرین زبان میکنیم.دو سه شب پیش خاله پرپر میخواست مامان رو بهت یاد بده .بهت گفت مامان میشه mother  تو هم با تعجب ...
18 خرداد 1392

بدون عنوان

خاله لیلای مهربون دوست نینی سایتی مامانی بازم مثله پارسال واسه پسملی تبریک مخصوص گذاشته. بوس برای خودش و آروین بلوری... نیکان ناز من مرد کوچک شیرازی دومین سالروز تولدت شادباش     ...
6 خرداد 1392