نیکاننیکان، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

نیکان همه زندگی من

بدون عنوان

1392/1/29 12:39
122 بازدید
اشتراک گذاری

روز 28 اسفند مامانی آخرین روز کاریش رو گذروند و از سه شنبه 29 اسفند تا 13 فروردین نیکانی و مامانی با هم بودن.چقدر خوب بود صبح ها پسر نازمو از خواب بیدار می کردم بهش صبحونه می دادم بیرون می رفتیم.حسابی تو عید ددیی شدی همش می گفتی بییم دده .

عاشقت هستم عزیز دلم با شیرین زبونی هات واقعا دل همه رو بردی.می یایی بغلم می کنی دست دور گردنم میندازی و میگی مامانی دوست دارم وای که چقدر عاشق این لحظه هستم.

خلاصه که نوروز امسال هم گذشت.مامانی کلی دلش گرفته بود که مجبوره از عزیز دلش جدا بشه و بره سرکار .گاهی جدی جدی تصمیم می گیرم قید کار رو بزنم و بشینم تو خونه پیش پسمل گلم ولی هنوز موفق به این تصمیم نشدم.البته اگه کار میکنم هم تنها به خاطر آینده تو نازنینم هست.خداکنه روزی برسه که این موضوع رو درک کنی و مثله حالا از سرکار رفتن مامانی ناراحت نشی.

دوستت دارم بهترینم تنها بهانه زندگیم.ماچ

تو زیبا ترین بهاری بوی تنت بوی شکوفه های سیب بهشتیه تو نفس منی بهار منی عشق منی تنها امید و آروزی منی.با تمام وجودم آرزو میکنم زیباترین بهارها رو تجربه کنی و من و بابایی به ثمر نشستن تو نو نهال زندگیمون بشینیم.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)