نیکاننیکان، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

نیکان همه زندگی من

بدون عنوان

1392/2/28 10:20
149 بازدید
اشتراک گذاری

تا سالروز دومین تولدم...

تنها 4 روز به دومین سالگرد تولدت مونده نازنینم.

دو سال گذشت.

دو سال از روزی که:

کودکی ناتوان و بسیار ضعیف را در آغوشم گذاشتند.نوزادی با وزن 2800 گرم و قد48 سانتی متر.خدایا چقدر کوچک بود .چقدر مظلوم بود.نوزاد من آروم و ساکت خوابیده بود و با تلاش و سرسختی ما گاهی بیدار میشدو کمی شیر میخورد.اون روز بهترین روز خدا بود یکم خردادماه 1390.

دو سال پیش وقتی یه نوزاد ضعیف با دستای کوچولو رو دادن بغلم آرزو میکردم کاش زمان زودتر بگذره و پسرم بزرگ شه.با خودم میگفتم خدایا من چطوری این نوزاد ضعیف رو بزرگ کنم.ولی حالا....

با تمام وجود دلم میخواد دادبزنم خدایا آهسته تر آهسته تر.من خیلی از لحظات رو دارم از دست میدم.آروم تر .نمیخوام این روزها از دست بره.

خدایا من به بوی تن کودکم به عطر خندهاش به شیرینی نگاش به آرامش وجودش و دستای گرمش نیازمندم...

دوست ندارم این روزها زود بگذره ولی افسوس که میگذره سریعتر از اون چیزی که حتی بشه تصورش رو کرد...

لحظه اول که تو رو دیدم هیچوقت فراموش نمیکنم تو بغل خاله پرپر بودی و اون با خنده نگام کرد و گفت پریسا اینقدر بامزست...

اون شب آروم خوابیدم.چون تو آروم در کنارم آرمیده بودی.

زیباترین لحظه های زندگی رو با تو تجربه میکنیم و این یعنی اوج بارش و رحمت خدا.خدا را خالصانه به خاطر داشتن تو سپاسگزاریم و به پاس داشتن تو زیباترین معجزه حیات هر لحظه و هر دم خالق بی همتای افرینش را شاکریم...

خدایا بی هیچ حرف و توضیح شکرت.شکرت همانند همیشه به اندازه هر لحظه و هر دم از ازل تا ابد....

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)