بدون عنوان
تا سالروز دومین تولدم... تنها 4 روز به دومین سالگرد تولدت مونده نازنینم. دو سال گذشت. دو سال از روزی که: کودکی ناتوان و بسیار ضعیف را در آغوشم گذاشتند.نوزادی با وزن 2800 گرم و قد48 سانتی متر.خدایا چقدر کوچک بود .چقدر مظلوم بود.نوزاد من آروم و ساکت خوابیده بود و با تلاش و سرسختی ما گاهی بیدار میشدو کمی شیر میخورد.اون روز بهترین روز خدا بود یکم خردادماه 1390. دو سال پیش وقتی یه نوزاد ضعیف با دستای کوچولو رو دادن بغلم آرزو میکردم کاش زمان زودتر بگذره و پسرم بزرگ شه.با خودم میگفتم خدایا من چطوری این نوزاد ضعیف رو بزرگ کنم.ولی حالا.... با تمام وجود دلم میخواد دادبزنم خدایا آهسته تر آهسته تر.من خیلی از لحظات رو دارم از دست میدم.آرو...
نویسنده :
پریسا مامان نیکان
10:20