بدون عنوان

سلام به زیباترین وازه حیات به عزیزترین موجود زندگیم به نیکان نازنینم.

کم کم تو پسر جیگر طلای من داری بلبل زبونی رو شروع میکنی .به غذا میگی پوف بابا و ماما رو خیلی خوب میگی رفت رو هم یاد گرفتی بهت میگم نیکان بابایی کو میگی یفتتتتتتتتتتتتتتتت.الهی قربونت برم عزیز دلم.

معنی تمام حرف های ما رو میفهمی .بهت میگم برو توپتو بیار میری می یاری.وقتی بابایی چیزی رو بهت میده میگه بده مامان میاری میدی به من.خلاصه بزرگ و عاقل شدی. ودر عین حال شیطون و خرابکار.

حسابی ددیی شدی و همش دوست داری بری بیرون هر کی باشه  میری بغلش و سریع بای بای میکنی .

و خدا رو شکر پسر عزیزم با خدا هم آشنا شده بهت میگم الله کن مامانی دستای کپلتو می بری بالا.وقتی صدای اذان و قرآن رو میشنوی زمانیکه کسی چادر نماز بپوشه الله میکنی بادقت به اذان گوش میدی الهی فدات شم.امیدوارم که خداوند خودش حافظت باشه عزیزم خودش پشت و پناهت باشه و دستای کوچولوت رو که به آسمون بلند میکنی پربار برگردونه.که حتما همینجوره عزیزم.

اولین چیزی که بهونه خریدنشو گرفتی سه چرخه بود چند وقت پیش بیرون بودیم و عمه تو رو برد تو مغازه اسباب بازی فروشی سوار سه چرخه شدی و کلی دوست داشتی .وقتی اومدی بیرون به شدت گریه میکردی و جیغ میزدی.خیلی برام جالب بود. من و مامان جون دلمون طاقت نیاورد و دو روز بعد رفتیم برات یه سه چرخه خمشل خریدیم. مبارکت باشه عزیز دلم.

خیلی دوستت دارم عزیزم.وقتی خوابی عین فرشته ها میشی .دلم میخوادبشینم و یه عالم نگات کنم.

در بهترین حالت ممکن هم فکر نمیکردم تا این حد فرزندمو دوست داشته باشم .ول الان حاضرم همه هستیمو فدای یه لبخند کوچولوت بکنم.