بدون عنوان

پسر نازم عزیزدلم این وبلاگ رو زمانی برات درست کردم که تو توی 11 ماهگی هستی خاطراتت رو توی دفترچه خاطرات ثبت کردم.چند تاشو اینجا مینویسم وایشالا از این به بعد با زمان پیش میریم.

23/4/90 اولین عروسی زندگیتو رفتی عروسی خاله پریچهر که عاشق تو شاه پسره

17 شهریور ماه به اولین مسافرت زندگیت رفتی دبی.12 روز اونجا بودیم که خیلی خوب بود و فکر کنم به تو هم خوش گذشت عزیزم .اونجا هم یه عروسی رفتیم عروسی پسر دایی مامانی.

یکم آذرماه مامانی رفت سرکار.چند روزاول تو با من قهر میکردی ومن کلی دلم میشکست. ولی خوب به مرور زمان هم تو و هم من به شرایط جدید عادت کردیم.خدا رو شکر.

اینم چند تا از عکسای گل پسملی.

و اما اولین بهار زندگی گل پسرم.

نوروز 1391 اولین بهاری بود که تو موجود بهاری به زندگی ما اومدی .

دومین روز عید سرما خوردی من کلی ناراحت شدم از اینکه پسر نازم تو اولین عید زندگیش مریض شد

ششم فروردین رفتیم مسافرت بندر عباس و قشم.به نظرم به تو خوش نگذشت .اصلا دوست نداشتی تو کالسکه بشینی.همش گریه میکردی که بغلت کنیم. از جمع های شلوغ هم خوشت نمی یومدخلاصه اینکه من به این نتیجه رسیدم که بهتره فعلا دیگه مسافرت نریم.

اینم یه عکس کنار سفره هفت سین که با تلاش فراوان گرفته شده آخه اصلا نمی ایستادی و همش میخواستی سفره رو بهم بزنی

امیدوارم تو بهترینم سالهای سال رو به شادی و سلامت سپری کن و زیباترین بهارها رو تجربه کنی چرا که قشنگترین بهار دنیا رو به ما هدیه کردی عزیزترینم.